همین چند هفته پیش بود که به دیار غریب الغربا رفتم...
خواستم...طلب کردم...دعا کردم و اشک ریختم تا ضمانتم را بکند...
ضامنم شود تا دوباره زائرت شوم ارباب...
میدانستم بی لیاقتم اما دعا کردم چون میدانستم دست رد به دلی که یکسال است جامانده در کنار شش گوشه تان نمیزنید...
و حالا پس از یکسال تشنگی زیارت خواستید که بیایم...
بیایم و میثاقی دوباره ببندم برای توشه یکسالم...
ممنونم آقا....
ممنونم که در این یک سال چنان این تشنگی را به من چشاندید تا هرجای زندگی کم آوردم به یاد دلم که جامانده کنار شش گوشه بیفتم و
بگذرم از هر چه غیر شماست...
ممنونم ارباب....
ممنونم که خواستید تا در اولین لحظات سالی جدید از زندگی ام در حرم امن شما باشم...
امیدوارم لیاقتش را داشته باشم...
تاریخ : دوشنبه 91/12/21 | 10:48 عصر | نویسنده : تشنه... | نظرات ()